دسترسی بهتر به مواد تنها دلیل رونق بیسکویت باراکا در قرن هفدهم نبود.
فناوری پخت و پز نیز در حال تغییر بود، و با تأثیرات ایتالیایی و سپس فرانسوی، غذا دستخوش انقلابی آرام شد. سیستم قدیمی صنفی در حال از هم پاشیدن بود، و هر چه تلاش میکردند، اصناف نانوایان نمیتوانستند مردم را در خانه بیسکویت بپزند.
انواع جدیدی از بیسکویت ها راه خود را در کتاب های دستور پخت پیدا کردند: آب پز و سپس پخته شده، هر دو کلوچه و کراکنل به شکل های پیچیده گره خوردند.
ماکارون ها مرنگ ها را با آجیل مخلوط کردند و از خواص جادویی یک کف تخم مرغ سفت استفاده کردند.
کیک های برنج سودمندی آرد را فراتر از آرد استاندارد گندم به نمایش گذاشتند، در حالی که به ویژه در آلمان، نان زنجبیلی به نشانه واقعی هویت منطقه ای تبدیل شد.
تقابل زیادی بین نان و کیک وجود داشت. یکی از دستور العمل های محبوب کلاه گیس بود که نه یکی بود و نه دیگری، و هر دو برای صبحانه خورده می شدند و به عنوان میان وعده بعد از ظهر در شکلات می ریختند.
ساووی و راتافیاس
شکلات یکی از سه نوشیدنی جدیدی بود که در قرن هفدهم معرفی شد.
قهوه و چای نیز وارد بریتانیا شد و نقشی در تاریخ بیسکویت بازی کرد. تا قرن هجدهم، بیسکویت ها عمدتاً به عنوان بخشی از غذای دسر، همراه با نوک زدن های معمولی مصرف می شدند.
اما با تثبیت چای در صحنه اجتماعی بریتانیا، بیسکویت به بخشی جدایی ناپذیر از آیین جدیدی تبدیل شد که در نهایت به چای بعد از ظهر معروف شد.
قرن هجدهم همچنین شاهد توسعه دو بیسکویت بود که به مواد اصلی غذاخوری در بریتانیا تبدیل شدند: ساووی و راتیفیا.
اولی اغلب در قالب های بلند پخته می شد و در قرن بیستم به لیدی فینگر معروف شد، در حالی که دومی بسیار ترد و با طعم بادام بود. هر دو در آشپزی بسیار مورد استفاده قرار می گرفتند، به خصوص برای آن کلاسیک بریتانیایی، جزئی.